ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده
ما خراب افتادگان گوشه ی می خانه ایم
مست چشم ساقی و دیوانه ی پیمانه ایم
دلبر ما با نگاهی اختیار از ما گرفت
عقل ما را جلوه ی رخسار یار از ما گرفت
ما ز دریای جنون می خورده و مجنون شده ایم
از مدار عقل و شهر عاقلان بیرون شدیم
انتظار عقل از دیوانه گان بی جا بود
چون که مجنون در کمند طره ی لیلا شدیم
دوزخ از من میگریزد گر بگویم یا حسین
آب و بر آتش بریزم گر بگویم یا حسین